کد مطلب:35522 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

دستور استفاده از آب فرات











«رایت ان اقطع هذه النطفه»

مصلحت در این دیدم كه از این آب (فرات) عبور كنم.


در آن دم كه گلرنگ گردد سپهر
شفق خون كند راه پر نور مهر


كشد موج ظلمت به غرقاب شب
در آن دم ثنای تو دارم به لب


بدیع است این نقش و آن دم زبان
به نام تو گردد همی در دهان


به روشندلانی كه همسان زر
در آن پهنه گردند خوش جلوه گر


در آن پرده نیلی آسمان
دمی گشته پیدا و گاهی نهان


چو آن نقره گون گل كه اندر چمن
ز دیبای سبزه كند پیرهن


در آن اوج عزت كه سوسو زنند
ترا بار الها ستایشگرند


بر آن جمله هستم به دل همزمان
به حمد تو ای ایزد مهربان


ترا می پرستم كه نعمت، گران
رسانی، گذاری تو منت بر آن


ترا می ستایم كه بخشی عطا
نبرده كسی بر درت التجا


تو ای كوفه ای بر من آخر وطن
ترا بنگرم در جهان كهن


چو چرم «عكایی» ز هر سو چنان
كشانند هر دم تو را بی گمان


بدین كوچكی پهن گردی چنان
كه مشهور گردی تو اندر جهان


ببینی تو بر سینه بردبار
بسی محنت و جور از روزگار


شوی از زمین لرزه ها بی قرار
بلرزد ترا پایه استوار


تو آن مرز پاكی كه محو از جهان
نگردی تو هرگز ز جور زمان


ستمگر در این شهر فرمانروا
نگردد كه خود زود افتد ز پا


به لشگر چنین گفته ام بی درنگ
بگیرند اطراف ساحل به چنگ


بگیرند در دست یك سر فرات
چو این نهر بخشد بدین جا حیات

[صفحه 209]

ببخشا بر آن خشكسالان چنان
كه بهره نگیرند خود دشمنان


كه ارتش بدنی امر باشد معین
بتایید گردان ایران زمین

[صفحه 210]


صفحه 209، 210.